1
رایت ریا چشم ها را کور و آوازه ی سمعه گوش ها را در پوشش خویش کر کرده است.
کرکره ی چشم ها فرو افتاده است.
سوراخ گوش ها حفره ای است تا اعماق ظلمت و جهالت.
دل ها عفونت خانه ای است آکنده از "هوا"ی آلوده ی عجب و غرور و شهوت و شهرت و ...
...
2
چشم ها روزنه ای هستند تا فطرت بتواند آرایش هستی و جمال هستی آفرین را تماشا کنند.
و نیز منفذی که آگاهی ها از آن منفذ و مجرا به دل راه می یابد و سرزمین دل را سیراب می کند.
گوش ها نیز مجرای دیگری که در دل به مجرای چشم می پیوندند و (مرج البحرین یلتقیان).
...
3
چشم گاهی فقط "عین" است و صرفا حیوان.
گوش گاهی فقط "اذن" است و ابزاری حیوانی.
دل نیز گاهی مرکز ارتباط و اتصال چشم و گوش و محور مدیریت چریدن و خریدن و خزیدن و ...
و در نهایت نیز (لقد ذرانا لجهنم کثیرا من الجن و الانس)؛
چرا که: (لهم قلوب لایفقهون بها و لهم اعین لایبصرون بها و لهم آذان لایسمعون بها).
و البته وقتی کار به این جا می کشد: (اولئک کالانعام بل هم اضل).
به دلیل این که: (اولئک هم الغافلون).
...
4
انسان حقیقتی است با سه سرمایه ی خدادادی سمع و بصر و فواد؛
چرا که او خلیفه ی خدای سمیع است و سمع او بوی خدا می دهد.
و بصر او از مبدا لایزال بصیر نشات می گیرد.
فواد او نیز پایگاه اعجاز عظمت، حکمت، کرامت و عزت خداست.
برچسب ها: چهار (1)، لقمه (1)، طعم (1)، انسان (3)، گام (1)، اعماق (1)، فطرت (1)، | نظر