چشمان حرم امشب موج می زند از تکثر عشق....
سیل دلسوختگانی که رشته ی محبت دوست،آنان را به دشت کرب و بلا سرازیر ساخته دریایی از انسان ها را پدید آورده است...
دریایی که گویا آتشفشان از درون مواجش فوران کرده است
و هرچه آهنگ زمان و گذر سنگین لحظه ها به عصر تاسوعا و شب عاشورا نزدیکتر می شود مواج تر می خروشد
آرزوهای مقدس این اقیانوس متلاطم را به وضوح می توان خواند و شنید
از آهنگ هماهنگ و حماسی طبلی که بر آن نواخته می شود
و زنجیری که پشتها را می پوشاند و دستانی که آهنگ سینه های سوخته می کند
و قطرات اشکی که آرام آرام بر گونه ها می غلطد
از غبار و غم و حزنی که کربلا را ...عراق را...مکه و مدینه را...شام و حجاز را...
زمین را...آسمان را...عرش و فرش را...ملک و ملکوت را در بر گرفته است....
از نوحه ها و مرثیه ها از شعائر حسینی که از عمق جانها بر می خیزدو پرسشی را به بزرگی همه ی عالم بر پیکر آفرینش می نگارد
براستی "این حسین کیست که عالم همه دیوانه ی اوست/وین چه شمعی است که جانها همه پروانه ی اوست"....
راستی چه شگفت انگیز است صحنه ی ورود این سیل بیکران وگرداب حماسی آن!!!
برگرد خورشید تابناک و قبله ی قلبهای قافله قافله، کاروان کاروان، دریا دریا، اقیانوس اقیانوس عاشق در محدوده ی حایر حسینی
که وسعتی بی انتها دارد
مگرنه که "جلت و عظمت مصیبتک علینا وعلی جمیع اهل السموات و الارض "بدان معناست که
حسین با همه ی آفرینش برابری نه بلکه بر آن فزونی دارد...
و همه ی هستی وامدار حسین است
اگرسینه ی حسین(ع) فراختر از همه ی هستی نمی بود پس چگونه علی اصغر در آن جای میگرفت
و چگونه قاسم ،علی اکبر،علی اصغر را...عون و جعفر را...
وچگونه ابوالفضل را و یاران و اصحاب رابا اجساد به خون آغشته در آغوش می گرفت
اصولا حسین(ع) و حماسه ی بزرگ او در الفاظ،عبارات،کلمات ،فرهنگ و ادبیات بشری نمی گنجد
چنان که عاشورا یعنی نیمروزی از روزها که پیوسته می آید و می گذرد
اما چگونه است که همه ی تاریخ در این چند ساعت
و همه ی جغرافیا در این قطعه ی کوچک از زمین جای گرفته است
تاریخ از آدم تا خاتم و جغرافیای همه ی عالم که صحنه های کار و پیکار ابنای آدم بوده است...
همه و همه را در آیینه ی خونرنگ عاشورای حسینی می توان مشاهده کرد
و به راستی اینجا ،یعنی کربلا و حرم حسینی ،عظمت عالم را و کرامت ،مجد وبزرگی آدم را چه زیبا نمایانده است
اگر خورشید عالمتاب حسینی نمی درخشید و آیه"والشمس وضحیها والقمر اذا تلیها" جهل و جمود پور سفیان را محو نکرده بود
بر سر آدم و آدمیت چه می آمد ؟!!
میراث انبیا چه می شد؟!! انتظار منتظران به کجا می انجامید ؟!!
اگر وارث آدم صفوة الله نوح نبی الله ابراهیم خلیل الله ، موسی کلیم الله ، عیسی روح الله ،محمد حبیب الله و علی ولی الله
فریادگر رسالت همه ی انبیا نمی شد وندای "ان کان دین محمد لایستقم الا بقتلی فیا سیوف خذینی" را سر نمی داد
برماترک خاتم المرسلین وآرمان های سید الوصیین چه می گذشت؟!!
واین میراث گرانسنگ چگونه می توانست در دستان خاتم الاوصیاء قرار بگیرد؟!!
اما امروز امید و نوید همه جا موج می زند ...
هر روز بیشتر از پیش عظمت و اقتدار صفوف سپاه محمد(ص) با انسجام و استحکامی بیشتر به نمایش در میآید
و تحقق اراده ی خداوندی وظهور منجی عالم بشریت را نوید می دهد ...
.
.
11/12/1382 مطابق با نهم محرم 1425 (شب عاشورا) کربلای معلی ایوان حرم حسینی ساعت 20:53
برچسب ها: عاشورا (1)، حسین(ع) (1)، منجی (1)، مصیبتک (1)، عظمت (1)، سموات (1)، داسوختگان (1)، | نظر